کد مطلب:298569 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:230

ازدواج و زندگی زناشویی فاطمه


با توجه به اصالت خانوادگی و آن همه كمالات نفسانی و فضایل اخلاقی كه در فاطمه ی اطهر وجود داشت، طبیعی بود كه مردان زیادی از بزرگان صحابه و جوانان مسلمان شائق بودند تا به هر وسیله ای شده بلكه بتوانند افتخار همسری فاطمه را نصیب خود سازند و به خواستگاری زهرای اطهر بروند و بسیاری هم در این راه گام پیش نهاده و به خود جرئت دادند و به خانه ی پیغمبر خاتم آمده خواسته ی خود را اظهار می كردند ولی همگی پاسخ رد می شنیدند و بهترین پاسخی كه برخی از آنها دریافت می داشتند این بود كه پیغمبر می فرمود:

«انتظر امر الله فیها» [1] یا «أمرها الی ربها» [2] یا «امرها الی القضاء» [3] .

(«منتظر فرمان خدایم»- «كار فاطمه به دست پروردگار است» یا می فرمود: «تقدیر چه پیش آرد»!)

و برخی را هم به این عنوان كه فاطمه كوچك است. [4] و وقت ازدواج او نیست رد می كرد، و حتی علی بن ابیطالب (ع) نیز از كسانی بود كه مدتها در دل این آرزو را داشت اما به گفته ی خود آن حضرت بر طبق نقل كه شیخ صدوق (ره) نموده جرئت اظهار آن را نزد رسول خدا نمی كرد تا اینكه خود پیغمبر روزی از علی پرسید: آیا


قصد ازدواج نداری؟ علی عرض كرد: پیغمبر خدا بهتر می داند و به دنبال آن مدتی گذشت تا مقدمات ازدواج آن حضرت با فاطمه فراهم گردید، به شرحی كه خواهد آمد.

و برخی هم بودند كه در اثر كوته فكری و نادانی خیال می كردند پیغمبر اسلام نیز مانند خود آنهاست كه همه ی مسائل را از دریچه ی پول و مادیات می نگرد و به دنبال یك خواستگار پولدار می گردد و منتظر است تا چنین فردی به خواستگاری فاطمه برود.

حدیث زیر از كتاب تذكره الخواص- كه از كتب اهل سنت است- نقل شده كه عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان كه هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند به عزم خواستگاری نزد رسول خدا (ص) آمدند، عبدالرحمن عرض كرد: ای رسول خدا اگر فاطمه را به همسری من درآوری حاضرم یك صد شتر سیاه و آبی چشم كه همگی آنها بارشان پارچه های كتان اعلای مصری باشد باده هزار دینار پول مهریه اش كنم!

عثمان عرض كرد: من حاضرم همین مهریه بدهم و امتیازی كه بر عبدالرحمن دارم آن است كه زودتر از او مسلمان شده و سابقه ی بیشتری در اسلام دارم؟

پیغمبر اسلام از سخن آن دو بسختی خشمناك شد و مشتی ریگ برداشته به طرف عبدالرحمن پاشید و فرمود:

تو خیال می كنی كه من بنده ی پول و ثروتم كه به وسیله ی پول و ثروت خود بر من افتخار می كنی؟ [5] .

این بیچاره ها معلوم می شود هنوز پیغمبر اسلام را درست نشناخته بودند و خیال می كردند پیغمبر هم مانند بسیاری از دنیاطلبان و جاه پرستان می خواهد از طریق ازدواج دختر خود مال و منالی كسب كند و ثروتی بیندوزد، غافل از آنكه پیغمبر اسلام برای مبارزه با این افكار پست آمده و می خواهد این موهومات را از بین ببرد.

باری اینها نمی دانستند كه پیغمبر اسلام فاطمه را برای علی بن ابیطالب نگاه داشته و


بلكه خبر نداشتند كه امر ازدواج فاطمه مربوط به فرمان و دستور خداست و هر كه را خدا تعیین كند پیغمبر مامور است فاطمه را به ازدواج او درآورد، و آن شخص جز علی (ع) كسی نبود، چنانكه بسیاری از بزگان شیعه و اهل سنت این مطلب را ضمن حدیثهایی از رسول خدا (ص) روایت كرده اند.

و از آن جمله محب الدین طبری- از علمای اهل سنت- در كتاب ذخائر العقبی از رسول خدا (ص) روایت كرده كه فرمود:

«اتانی ملك فقال یا محمد ان الله یقرا علیك السلام و یقول لك انی قد زوجت فاطمه ابنتك من علی بن ابیطالب فی الملا الاعلی فزوجها منه فی الارض [6] ».

(فرشته ای به نزد من آمد و گفت: خداوند تو را سلام می رساند و می گوید: من دخترت فاطمه را در آسمانها به همسری علی بن ابیطالب درآوردم تو هم در زمین این كار را انجام بده.)

و در حدیث دیگری از آن حضرت این گونه نقل می كند كه به علی (ع) فرمود: «یا علی ان الله امرنی ان اتخذك صهرا [7] ».

(ای علی براستی خدا مرا مامور كرده كه تو را به دامادی خود انتخاب كنم.)

و در جای دیگر نقل می كند كه چون می خواست فاطمه را به خانه ی علی (ع) بفرستد از آن جمله بدو فرمود:

«یا بنیه لا تجزعی انی لم ازوجك من علی ان الله امرنی ان ازوجك منه».

(دختركم بیتاب مباش كه من (تنها به میل خودم) تو را به ازدواج علی درنیاوردم بلكه خداوند مرا مامور كرد تا تو را به همسری او درآورم.)


از اینها بالاتر آنكه اگر علی (ع) نبود برای فاطمه «كفو» و همسری یافت نمی شد چنانكه محدثین بزرگوار شیعه و نیز اهل سنت از رسول خدا (ص) و امامان دیگر نقل كرده اند كه با مختصر اختلافی این مضمون را بارها فرمود:

«لو لم یخلق علی ما كان لفاطمه كفو» [8] .

(اگر علی خلق نشده بود برای فاطمه همسری نبود.)

و این بدان جهت بود كه تنها می بایست نسل رسول خدا و ذریه ی آن بزرگوار از صلب علی (ع) در روی زمین باقی بماند چنانكه باز همان اهل حدیث شیعه و سنی از پیغمبر (ص) نقل كرده اند كه فرمود:

«ان الله جعل ذریه كل نبی من صلبه و جعل ذریتی فی صلب علی [9] ».

(همانا خداوند ذریه ی هر پیغمبری را در صلب خود او قرار داد و ذریه ی مرا در صلب علی قرار داده است.)


[1] سيره ي حلبيه، ج 2، ص 205.

[2] بحارالانوار، ج 43، ص 125؛ احقاق الحق، ج 10، صص 226 به بعد.

[3] مناقب، ج 2، ص 182؛ ج 3، ص 345؛ احقاق الحق، ج 10، ص 331.

[4] مناقب، ج 2، ص 182؛ ج 3، ص 345؛ احقاق الحق، ج 10، ص 331.

[5] نقل از تذكره الخواص، ص 316. و در نقل ابن شهرآشوب (مناقب، ج 3، ص 345) به دنبال آن آمده كه آن سنگريزه ها را وقتي پيش عبدالرحمن ريخت به صورت مرجان و جواهرات قيمتي درآمد، و بدين وسيله به او فهماند كه احتياجي به پولها ندارد.

[6] ذخائر العقبي، ص 31 و نظير آن را مولي متقي هندي در كتاب كنز العمال، ج 6، صص 152 و 153؛ هيتمي در كتاب مجمع الزوائد، ج 9، ص 204؛ مناوي در فيض القدير، ج 2، ص 215؛ ابن حجر در صواعق، ص 74 و ديگران نقل كرده اند كه هر كه خواهد به احقاق الحق، ج 6، صص 592 الي 623 مراجعه كند.

[7] ذخائر العقبي، ص 86.

[8] بحارالانوار، ج 43، صص 97 و 107 و 141 و 145؛ كنوز الحقائق مناوي، ص 124.

[9] مجمع الزوائد هيتمي، ج 9، ص 179؛ و صواعق ابن حجر، ص 74؛ ينابيع الموده، ص 266 و كتابهاي بسيار ديگري از اهل سنت كه در احقاق الحق، ج 7، صص 9- 4 بتفصيل ذكر شده.